اساطیر یونان باستان
زئوس
خدای خدایان
تهیه و تدوین : طاهره محمد زاده
مقدمه :
اسطوره های یونان باستان شاکله ای است از اساطیر و آموزههایی که ،درباره ی خدایان و قهرمانان آنان، طبیعت جهان و ریشههای آن و اهمیت مکتب و آیین آنها سخن به میان می آورد.
داستانها وآثار هنری و شعر و ادبیات بستر زایش و ایجاد این اسطوره ها بوده اند . البته در ابتدا این اسطوره سازی و ایجاد آموزه ها به صورت شفاهی بوده و جزئیات زندگیها و ماجراهای طیف گستردهای از خدایان، الههها، قهرمانان، پهلوانان و موجودات اساطیری را بیان مینماید.
قدیمیترین منابع ادبی یونان، یعنی اشعار حماسی ایلیاد و ادیسه هومر، بر روی جنگ تروآ و اتفاقات بعدی آن تمرکز کردهاند. اساطیر در سرودهای هومری، در قطعات اشعار حماسی از چرخه حماسی، در اشعار غنایی، در کارهای تراژیک قرن پنجم قبل از میلاد، در نوشته ها ی محققان و شعر شاعران عصر هلنیستی، و در متون امپراتوری روم نوشته شده به دست پلوتارک و پوسانیاس دیده میشود.
اساطیر یونانی تأثیری بسیار عمیق بر فرهنگ، هنر، و ادبیات تمدن غرب گذاشته اند، و به عنوان بخشی از میراث و زبان غرب باقی ماندهاند. از گذشته تا کنون، شاعران و هنرمندان، از اساطیر یونان الهامات فراوانی گرفته و اهمیت و ارتباط معاصر را در موضوعات مختلف کشف کردهاند. داستانهای اساطیری یونان هویت عام این کشور را رقم زدهاند و از هنگام ظهورشان در سدهی هشت پیش از میلاد از طریق اشعار حماسی هومر، تأثیری بهسزا در تحول هنر، موسیقی و ادبیات اروپای غربی داشتهاند. این اشعار ایزدان المپ را معرفی میکنند؛ ایزدانی با معایب انسانی، که بر سرنوشت انسانهای فانی فرمانروا بوده و آن را رقم میزنند.
زئوس
زئوس پادشاه خدایان و فرمانروای تمام پرستشگاه های واقع در کوه المپ است. او کوچکترین فرزند کرونوس و رئا از نژاد تیتانها می باشد. زئوس از کلمه یونانی dios به معنی «درخشان»میباشد.. واژه زئوس با بخش نخست واژه لاتین ژوپیتر «Jupiter» و واژه مورد کاربرد برای روز پیوند دارد. زئوس ایزد آسمان رخشان و نیز طوفان بهشمار میرفت . او در مقابل دروغگویی، پیمانشکنی و خیانت بسیار عصبانی و خشمگین میشد و سلاحش آذرخش بود.
نقل است که کرونوس، پدر زئوس، شنیده بود توسط یکی از فرزندانش سرنگون خواهد شد. به این علت فرزندان خود را میبلعید. اما زئوس که فرزند ششم بود توسط رئا و گایا نجات پیدا کرد. رئا سنگ بزرگی را قنداقپیچ کرده و به کرونوس داد، وی نیز که فکر میکرد این سنگ بزرگ زئوس است آن را به جای زئوس بلعید. رئا نیز از این فرصت استفاده کرده و او را به غاری در کوههای دیکتی واقع در کرت برده و پنهان کرد. در آنجا بزی مقدس به نام آمالتئا زئوس را شیر خورانده و بزرگ میکرد که بعدها او به عنوان پرستار زئوس شناخته میشد. سپس زئوس با کرونوس و دیگر تیتانها وارد جنگ شد و آنها را شکست داد و پدرش را سرنگون کرد. بچههای بلعیده شده را توسط معجونی از مس تند و شراب که متیس ساخته بود از شکم کرونوس بیرون آورد و به همراه آنها کرونوس را تا ابد در تارتاروس زندانی کرد. سپس با برادرانش براساس قرعه، فرمانروایی عالم را میان خود تقسیم کردند. زئوس فرمانروای آسمان و زمین شد، پوزئیدون فرمانروای دریاها و جهان زیرزمینی و دوزخ هم نصیب هادس شد.
مقام زئوس
در قسمتی از داستان ایلیاد زئوس به خانوادهاش چنین میگوید: «من قدرتمندترین هستم. بیازمایید تا بر شما آشکار شود. طنابی از طلا به آسمان ببندید و آن را استوار نگه دارید، تمامی خدایان و الههها. شما نمیتوانید زئوس را فرود آورید. اما من اگر بخواهم شما را به زیر بکشم، آنگاه خواهم توانست. من طناب را به کنگرهی المپ محکم میبندم و همه در هوا آویزان خواهند ماند، آری، هم زمین و هم دریا.»
زئوس قانونهای ، عدالت و معنویت را مشخص مینمود، وهمین امر او را رهبر روحانی خدایان و انسانها نمود. زئوس خدای آسمانها و ملکوت اعلا بود و خدای باران و آورندهی ابرها که بر صاعقهی هراسانگیز نیز تسلط و آنرا در اختیار داشت . قدرتش برتر از قدرت تمامی خدایان دیگر بود. اما نه قادر متعال بود و نه دانای کل. هم میشد با او به مخالفت برخاست و هم او را فریب داد.
همسران زئوس
اولین همسر : متیس الهه پروا اولین همسر زئوس بود که آتنا، ایزدبانوی عقل و خرد را برای او به دنیا آورد.
دومین همسر: عمه زئوس تمیس نام داشت و به عنوان دومین همسر وی در افسانه ها شناخته میشود . تمیس مادر دو گروه از دخترانش هورای (یونومیا، دایکه و ایرنه) و مویرای (کلوتو، لاخسیس و اتروپوس) بود و آنها را به دنیا آورد.
سومین همسر: همسر سوم ائورونومه نام داشت که زئوس با وی ازدواج کرد و از او صاحب خاریتس (آگلیا، ائوفروسینه و تالیا) گردید.
چهارمین همسر : چهارمین زوج او خواهرش دمتر بود که برای او پرسفونه را به دنیا آورد.
پنجمین همسر : زن پنجم او عمه دیگرش امنموسینی بود که از ازدواجشان موزها (کلیو، ائوترپه، تالیا، ملپومنه، ترپسیکور، اراتو، پلیهیمنیا، اورانیا و کالیوپه) متولد شدند.
ششمین همسر: عمه دیگری به نام لتو همسر ششم خدای خدایان بود که آپولو و آرتمیس را به دنیا آورد.
هفتمین همسر : او همچنین با هرا که خواهرش نیز بود، ازدواج کرد.
همواره انتظار بر آن بود که همسر زئوس کاملاً در حد و اندازه ی مقام وی باشد. معمولا در اساطیر همسر اصلی زئوس و ملکهی المپنشینان همان هرا و نام او به معنی قهرمان بانو است و این عنوان مقامی در خور همسر پادشاه خدایان است. هرا در آرگوس کیش ویژه خود را داشت و بیتردید بازمانده ایزدبانوی مادر یونانی بود. هرا برای همسرش آرس، هفائستوس، هبه، ایلیثیا و اریس را به دنیا آورد.
در افسانه ها تا بیش از بیست همسر برای زئوس نام برده شده است.
زئوس به خاطر داشتن ماجراهای عشقی فراوان از معشوقههایش فرزندان بسیاری داشت. اما نتیجه ناخوشایند بود و یونانیان ادوار بعد اینگونه عشقبازی و شهوترانی بیپایان را نپسندیدند.
نبردهای تاج و تخت
فرمانروایی زئوس همواره تهدید میشد. افیئالتس و اوتوس، دو غولی که با نام آلودز شناخته میشدند سعی کردند تاج و تخت زئوس را سرنگون کنند. این دو پس از حمله به فرمانروایی زئوس و در بند کشیدن آرس قصد حمله به آرتمیس را داشتند که آرتمیس خود را به شکل گوزنی درآورد و خود را به میان آنها نهاد و دو برادر برای کشتن گوزن تیرهای خود را به سوی او پرتاب کردند که به یکدیگر اصابت کرده و کشته شدند. دو برادر در دنیای زیرین مجازات شدند، آنها توسط مارها، پشت به پشت به ستونی بسته شدند. میان آنها جغدی نیز بر روی ستون قرار داشت.و این چنین یکی از توتئه ها با شکست روبرو شد.
نبرد بعدی را گیگانتها سازماندهی نمودند .گیگانت ها هیولاهایی بودند که تعداد آنها صد نفر بود. آنها به دستور گایا برای باز پس گرفتن سلطنت و قدرت تیتانها به زئوس و دیگر المپنشینان حمله کردند. بعد از اینکه پیشگویی شده بود هیچیک از گیگانتها بدست ایزدان از بین نخواهند رفت و برای شکست دادن هیولاها به یک موجود فانی نیاز است، المپنشینان از هراکلس ( هرکول ) تقاضای کمک کردند و با همکاری یکدیگر توانستند آنها را شکست دهند.
سومین جنگ با اژدهای تایفون رخ داد. تایفون با نفس آتشینش به آسمانها حمله کرد. این هیولای ظاهری شبیه به انسان داشت اما از کمر به پایین بدن او از افعیها پوشیده شده بود. تمام این مشکلات از شکست خوردن گیگانتها به دست المپنشینان و خشمگینتر شدن گایا ناشی میشد. گایا به تارتاروس رفته و تایفون را به دنیا آورد که از تمام فرزندان او در اندازه و قدرت برتری داشت.اما در نهایت زئوس پس از شکستهای اولیه و با کمک هرمس بر تایفون پیروز میشود و او را با آذرخش از بین میبرد.
زئوس و خدایان در دین یونان باستان
دین در یونان باستان به مجموعهی باورها، آیینها و اساطیر گفته میشود. مهمترین نمادهای این دین یا آیین، باور به دوازده ایزد المپنشین (زئوس، هرا، پوزئیدون، آتنا، دمتر، آرس، آفرودیته، آپولون، آرتمیس، هرمس، هفائستوس و ، هستیا یا دیونیسوس)، و عقاید فیلسوفانهای چون رواقیگری و به طور محدودتر فلسفه افلاطونی میباشد. یونانیان قائل به چندخدایی بودند. خدایان مادینه و نرینهی فراوانی که دارای سلسلهمراتبی بودند و پادشاه تمام این خدایان زئوس بود. بعضی از این خدایان ربالنوع مظاهر طبیعی بودند. برخی از ایشان شهری مخصوص به خود داشتند. خدایان یونانی از رذایل و ضعفهایی که انسانها بدان دچارند مبری نبودند. یونانیان به زندگی پس از مرگ و دنیای مردگان باور داشتند.
زئوس در ادبیات یونان باستان
ایلیاد یک دیوان شعر حماسی و کهن از یونان باستان است و منسوب به هومر شاعر نابینای یونانی است. این مجموعه شعر در قرن ۸ قبل از میلاد سروده شده است و به همراه ادیسه در زمره قدیمی ترین آثار ادبیات غرب برشمرده میشود. ادیسه نام اثر حماسی دیگری از هومر است که داستان یکی از سران یونان، ادیسه را پس از جنگ تروا را بازگو میکند. ایلیاد شامل ۱۶ هزار بیت است که به سبک یونانی هومری نگاشته شده است و ترکیبی از گویشهای متعدد یونانی میباشد.
زئوس در آثار هنری
یونانیان، خدایان متعدد خود را بصورت مجسمه در معابد خود قرار میدادند و آنها را پرستش می نمودند. مجسمه های سنگی و برنزی بیشماری نیز از قهرمانان خود در میدانها و معابر عمومی میگذاشتند. هنر مجسمه سازی یونان با حضور چند مجسمه كه بخش هایی از آن به جای مانده است ، قدرت خالقان آنها را در رعایت تناسبات و توجه به عناصر حقیقت انگاری، آشكار می سازد. «مجسمه زئوس در المپیا»، «معبد آرتیمیس در افسوس»، «كولزئوس رودز» و «فانوس دریایی الكساندر» نمایندگان تمدن كهن سرزمین یونان در دنیای معاصر هستند.تحقیقات تاریخی نشان میدهد که بازی های المپیک از سال 776 قبل از میلاد آغاز شده است و بعدها در سال 450 قبل از میلاد معبد زئوس توسط معماری بنام لیبون ساخته شد. معبد زئوس بسیار ساده و با معماری معمولی یونان ساخته شد لذا لازم بود تا به نوعی عظمت و بزرگی زئوس در معبد ترسیم شود. راه حل چیزی نبود جز یک مجسمه با عظمت از زئوس، مجسمه سازی بنام فیدیاس مسئول ساخت این مجسمه با شکوه شد.
فیدیاس تجربه ساخت مجسمه های بزرگ از طلا و عاج را داشت. کارگاه مجسمه سازی او هنوز در المپیا موجود است، او در آنجا قطعات مجسمه زئوس را ساخت و پس از پایان ساخت قطعات در معبد آنها را روی هم سوار کرد.
لدا و قو نام اثری است میکل آنژ در قرن 16 .لدا و قو داستانی تاریخی و موضوعی در هنر است برگرفته از اسطورههای یونانی که در آن خدای زئوس با تبدیل شدن به یک قو به نزد لدا رفته و با او رابطه برقرار میکند.
مجسمه ها و نقاشی های بسیاری از هنرمندان با الگو گیری از زئوس ساخته شده و برخی از آنها که قدمت بیشتری داشته و از حوادث روزگار صدمات کمتری دیده اند در برخی موزه های اروپایی در معرض بازدید قرار گرفته اند.
همچنین خدایان یونان باستان و مخصوصا زئوس جایگاه یژه ای در نمایشنامه ها و فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی داشته و دارند . در سالهای اخیر نیز با گسترش روز افزون بازیهای رایانه ای ، طراحان بازی به سمت استفاده از اسطوره های ملل از جمله یونان باستان روی آورده و به ساخت کاراکترهای متنوعی از آنها اقدام کرده اند.
نتیجه گیری :
با توجه به مطالب فوق و نگاهی گذرا به یکی از بارزترین اسطوره های جهان غرب میتوان گفت که آدمیان چه شرقی و چه غربی همواره با تاثیر از دنیای پیرامون خود تلاش داشته اند تا خود را به قدرت های ما ورایی و فرا بشری نزدیک نمایند.شاید بتوان گفت اسطوره سازی و ایجاد نمادهای انسان خدایی نیز به همین علت از گذشتگان دور تا کنون با ما همراه بوده است. چه در غرب باستان و به خصوص یونان و چه در تمدنهای شرقی و افریقایی مانند هند –ایران مصر و…. آثار گوناگونی از ایزدان و خدایان مورد احترام و پرستش وجود داشته . همچنین ظهور پیامبران و ادیان ابراهیمی نیز در برخی موارد نتوانسته اند تاثیرات عمیق ایزدان باستانی و افسانه ای را از میان بردارند.
با نگاهی عمیق تر میتوان اشتراکات و وجوه تمایز گوناگونی در میان ایزدان شرقی و غربی یافت اما به نظر میرسد برخی از این وجوه اشتراک و تمایز عبارتند از :
اشتراکات :
1-امروزه، باستان شناسي و اسطوره شناسي اثبات كرده اند كه يونانيان از برخي تمدن هاي آسياي صغير و شرقِ نزديك متأثر بودند.
2- تارخ نگاران دين برخي اشكال اسطوره اي خدايان از قبيل بال يوروپا ،زئوس و پاسیفا را به كرت نسبت مي دهند.
3- کوهن پدر اسطوره شناسي تطبيقي، معتقد است منشأ همة اساطير سامي وهندي و ژرمن مشاهدة صورت هاي فلكي است. بنابر تحقيقات مزبور، بابل، كه مهد نجوم وستاره شناسي بود، زادگاه بسياري از اساطير محسوب مي شود.
تمایز:
- يكي از وجوه تمايز ميان اسطوره هاي يوناني و اسطوره هاي شرقي اين است كه در غرب “مادر زمين” مطرح است و در شرق “مادر-آسمان”به عبارت ديگر ، در اسطوره هاي شرقي، به عكس اسطوره هاي غربي، خداي مؤنث خداي خالق است و عالم بدنش، يعني او با عالم متحد است . در حالي كه خداي مؤنث در اسطوره هاييوناني مظهر زمين است.
- يكي ديگر از وجوه تمايز اسطوره هاي يوناني و شرقي آن است كه در اسطوره هاي يوناني خدايان منبع يا علت نهايي انرژي ها و شگفتي هاي عالم اند، اما در اسطوره هاي شرقي، خدايان ظهورات يك انرژي غيرشخصي اند.
- وجه تمايز شايان توجه ديگر اسطوره هاي آفرينش است ، چنان كه خلقت انسان در اسطوره هاي هندي با خلقت انسان در اسطوره هاي يوناني كاملاً متفاوت است.در شرق ویژگیها کاملا با “من” به معنای خدا و افریننده انسان سر وکار دارد .اما در غرب ویژگیها با خود انسان یعنی انسان خود به نوعی خداست .
در پایان میتوان گفت به نظر میرسد انسان همواره خود را با الهیات و خدایگان زمینی و آسمانی مرتبط دانسته و در تلاش برای شناخت هرچه بیشتر خود و پیرامون خود تلاش نموده است . و تمام این زایش های انسانی خبر از روحی جستجوگر و کمال گرا در آدمیان دارد.
منابع :
دین یونان باستان و اساطیر یونانی
پاگانیسم (چندخدایی و پاگانیسم مدرن)
. ویل دورانت، تاریخ تمدن، جلد دوم، یونان باستان، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۵۹.
- پایگاه اطلاع رسانی کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت، بخش فلسفه یونانیان.
- همایون مهمنش، سایت باشگاهاندیشه، مقاله خدایان یونان.
- عبدالله مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، بخش ادیان و مذاهب یونان باستان، ج۱.
- حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، بخش ادیان ملل گذشته، یونان.